گل بهار

فیلم فروشنده رو دیدم. فیلمی که کلی جایزه گرفته بود.فیلمی که غوغا به پا کرد. قشنگ بود؟ نه. ارزش این همه جایزه رو داشت ؟ نه.فیلم درام تری من میشناسم.درام یه دختر دانشجو مثل یه گل بهار سست و اسیب پذیر. باد اومد نه باد نه. گرگ اومد یه گرگ با چشمای خاکستری. نگاهش یادت میره گل بهار ؟ نه یادم نمیره. رعنا عماد رو داشت مراقبش باشه حواسش بهش باشه. گل بهار کی رو داشت؟ از گرگ به کی پناه برد؟ به یه گرگ دیگه که تو لباس گوسفند بود. گرگی که تو داستان گل بهار بود استاد بود کسوت استادی تنش بود.خدایا میدونم مراقب گل بهار بودی اما نباید بیشتر مراقبش میبودی؟درام گرگ و گل بهار تلخ تر بود خیلی تلخ تر...اما شایدم نه تلخ تر نبود چون خدا مراقبش بود گرگ فقط تمنا کرد خداروشکر اتفاقی نیفتاد خدایا شکر گل بهار...ادامه مطلب

دیشب که میخوابیدم از تموم وجودم خدا رو حس میکردم. یجور حس ارامش خوشحالی تا خوابم ببره زیر لب میگفتم خدایا کمکم کن. ته دلم میترسم میترسم که دوباره این حس رو از دست بدم. حس بودن خدا اینکه خدا دوستم داره. میترسم باز لغزش کنم و دوباره باهام قهر کنه دوباره من بمونم توی زمستون سرد و تاریک. الان من شدم گل بهار دوباره. گل بهاری که جوونه کرده. گل بهاری که خدای مهربون باهاش اشتی کرده خدایا مراقب گل بهار باش دستت رو رها نکنه.

گل بهار...

از وقتی این وبلاگ رو زدم بارها اسم و ادرس وبلاگ رو عوض کردم.یه مدت با اسم خودم مینوشتم بعد ادرس رو تغییر دادم و دیگه از دید تموم اشناها و دوستایی که داشتم پنهون شدم. با انواع اسما نوشتم الان گل بهار افتاده سر زبونم...اسم نویسنده وبلاگ عنوان پست ها رو فقط دارم میزارم گل بهار.

اولین اسم وبلاگم : I should try as hard as I can

دومیش فکر کنم : زندگی سپید (سپید به معنی پاکی، هدفم از عنوان زندگی پاک بود)

سومیش : هیاهوی زندگی

چهارمیش: گل بهار

گل بهار...

خدایا گل بهارت داره خشک میشه کمرش شکسته میشه قلبش ناتوان شده. خدایا من نمیدونم و تو اگاهی. من نمیبینم و تو میبینی. من ناتوانم و تو توانایی. خدایا اگه من بدی کردم ببخش اگه من اشتباه کردم تو ببخش خدایا اگه این صلاح و خواست تو و خیرم توش پس قدرت تحمل بهم بده. قدرت بده رو پای خودم بایستم. خدایا نزار غرورمو له کنم شخصیتم رو بی ارزش کنم. خدایا به تو پناه اوردم پناهم بده. پناهم بده پناهم بده

گل بهار...

دلم پر از حرف. حرفایی که همشون رو خودت بهتر میدونی شکرت خدایا شکرت ای کریم مهربونم که دلمو گرم کردی. من حسرت میخوردم به اونایی که دلشون به اتش عشق گرم اما تو از گرمای خودت بهم بخشیدی خیلی وقت بود دیگه این حس رو نداشتم خیلی وقت بود دیگه بودنت رو حس نمیکردم الان که دوباره رو به من کردی الان که لبخندت رو دیدم تموم ترسم این که مبادا باز از دستت بدم مبادا باز تو سیاهی ها اسیر بشم خدای من مهربان من جانان من کمکم کن از غرور از بدی از همه اونچه که ناپسنده تو دور بشم. خدایا این حال رو ازم نگیر حالی که رضایت پدرومادرم و تو رو دارم. یه روزی اومده بود که دیگه خودم روم نمیشد تو صورت مادرم نگاه کنم اما تو با مهربونیت بخشیدیم. کمکم کن خدایا همیشه تو راه تو و در پناه تو باشم گل بهار...ادامه مطلب